هواي گرگ و ميش ERP در ايران





 
در ابتداي دهه 1960در نتيجه همکاري شرکت تراکتورسازي J.I. در آمريکا و شرکت IBM برنامه ريزي نيازمندي هاي مواد (Material Requirement Planing) MRP به وجود آمد که مي توان از اين نقطه به عنوان لحظه تولد سيستم هاي برنامه ريزي سازماني ياد نمود.
در اوايل دهه 1970 نرم افزارهاي MRP، بسيار بزرگ، پيچيده و گران قيمت بودند و به يک گروه فني بزرگ براي پشتيباني رايانه ي mainframe که اين سيستم ها بر روي آنها اجرا مي شدند، نيازبود.
در سال 1972 پنج مهندس که از شرکت IBM جدا شده بودند در کشور آلمان شرکت SAP را بنيان گذاشتند تا بتوانند نرم افزارهايي جامع و يکپارچه براي کسب و کار توليد نمايند.
در سال 1973شرکت SAP اولين محصول خود را با نام SAP R/1 به بازار عرضه نمود.
در سال 1977 شرکت هاي JD Edwards و Oracle دو توليد کننده ديگر محصولات ERP تأسيس گرديدند.
درسال 1978شرکت Baan يکي ديگر از توليد کنندگان محصول ERP تأسيس شد.
درسال 1979شرکت SAP نگارش جديدي از ERPخود را به عنوان SAP R/2 به بازار معرفي نمود.
در سال 1987 شرکت PeopleSoft يکي ديگرازتوليد کنندگان موفقERP، تأسيس شد.
درسال 1992 شرکت SAP محصول جديدتر خود را به عنوان SAP R/3 به بازار ارائه نمود.
با شروع سال 2000 و سال هاي ابتدايي آن بخش عمده اي از شرکت هاي ERP درهم ادغام و يا توسط شرکت هاي SAP. Oracle, Microsoft و غيره خريداري شدند.
فرسنگ شمارERP
دهه 1970: برنامه ريزي نيازمندهاي مواد (Material Requirement Planning- MRP) اين برنامه از ائتلاف کسب و کارها با فناوري اطلاعات براي مديريت مناسب موجودي انبارها به وجود آمدند.
دهه 1980: برنامه ريزي توليد (Manufacturing Requirement Planning - MRPII( اين برنامه هاي کاربردي جهت برنامه ريزي توليد شامل تأمين اقلام، توليد، کنترل انبار و توزيع بود.
دهه 1990:برنامه ريزي منابع سازمان (Enterprise Resource Planning- ERP نرم افزارهاي ERPبراي ارتقاء کارايي سازمان ها از طريق برنامه هاي يکپارچه منابع، کنترل مديريت و کنترل فعاليت هاي مي باشند. ERP يک برنامه کاربردي شامل چندين ماژول بوده که فرآيند کسب و کار را در عبور از واحدهاي سازمان بگونه يکپارچه پوشش مي دهند.
دهه 2000: ERPII
باافزودن تجارت الکترونيک از طريق سيستم هاي مديريت مشتريان (CRM) و سيستم مديريت زنجيره تأمين (SCM) و امکاناتي نظير هوش تجاري (BI) به ERP اين مجموعه، به وجود آمد.
ERP چيست؟
آنچه که مشخص است براي ERP در سال هاي گذشته تعاريف مختلفي ارائه شده است که هر يک به بخشي از توانايي و امکانات سيستم هاي برنامه ريزي سازمان اشاره دارد. درسال 2000 پرفسور کومار تعريفي مبتني بر اهداف و علل استفاده از اين فناوري تدوين کرد که به شرح ذيل است:
ERP يک بسته نرم افزاري قابل تنظيم و از پيش استاندارد شده تجاري است که اطلاعات و فرآيندهاي مبتني بر اطلاعات در سازمان را درون واحدهاي سازمان و بين آنها با رويکرد مشتري گرايي و پاسخ به بازار و براساس تجارب موفق، يکپارچه نمايد. در اين تعريف ساده، پاسخ بخش عمده اي از سوالات متداول نهفته است:
1.ERP نرم افزاري است که از پيش کاملاً طراحي و توليد شده است و قابليت تنظيمات لازم جهت مناسب سازي با سازمان هاي مختلف (ونه تغييرات زياد درکد منبع برنامه) را در خود دارد و قرار نيست براي هر مشتري جديد دوباره نوشته و يا با تغييرات زيادي مواجه گردد.
2.ERP براي طيف هاي مختلفي ازمنابع استاندارد شده است، بنابراين براي انتخاب ERP منطبق برسازمان و صنعت خود، حتماً مطمئن شويد که ERP مورد نظر در حوزه شما از تجربيات مناسبي برخوردار باشد. توجه خوانندگان رابه اين نکته جلب مي نمايم که حتي شرکت SAPنيز براي تمام صنايع وسازمان ها (ازجمله فروشگاه زنجيره اي) راه حل ERP عرضه نمي نمايد و فهرست صنايع مورد پوشش را در سايت خود مشخص نموده است.
3.ERP يک نرم افزار فرآيندگرا است لذا بديهي است که سازمان هايي که در کشور ما عموماً وظيفه اي هستند، مي بايست تدابير لازم را جهت تبديل به سازمان هاي فرآيندگرا، پيش بيني کنند.
4.تجارب موفق که در نحوه گردش و فرآيندهاي مورد نظر سازمان شما مستتر مي باشد، برآمده از تجربيات موفق قبلي نرم افزار است.
5.يکپارچکي درسطح نرم افزار و پايگاه داده، از چند بارگي ورود اطلاعات ممانعت و به گردش اطلاعات در طول فرآيند کمک مي نمايد.
وجوه اصلي افتراق ERP با ساير سيستم ها به شرح ذيل مي باشد:
1- اولين و مهم ترين موضوع، تفاوت در امکان برنامه ريزي مي باشد، مانند برنامه ريزي مواد، توليد، نگهداري وتعميرات، نيروي انساني، آموزش، خريد، فروش، مشتريان، تأمين کنندگان و غيره مي باشد که در بخش عمده اي از برنامه هاي کاربردي موجود، چنين امکاني را به صورت صحيح نمي يابيد.
2-اين سيستم ها، نحوه صحيح گردش، مديريت و پايش فرآيندها را در سازمان بر اساس تجارب موفق صنعت مشابه در خود از پيش تعريف شده دارند.
3-يکپارچگي نرم افزار و پايگاه داده در عين جامعيت که منجر به سادگي آموزش است، باعث عدم افزونگي داده ها و کسب اطلاعات دقيق به صورت صحيح تر و سريع تر مي گردد.
4- ERP امروز
همان گونه که مشاهده مي گردد ديگرERPيک فناوري جديد مختص به شکرت هاي بسيار بزرگ به شمار نمي آيد ونزديک به دو دهه از استفاده شرکت هاي معتبر و موفق از اين سيستم ها مي گذرد و عدم استفاده عمومي اين گونه نرم افزار ها ناشي از نفوذ ضعيف فناوري اطلاعات در بخش صنعت کشور و عقب ماندگي اين فناوري در اين حوزه مي باشد.آنچه براي انجام صحيح پروژه هاي ERP در کشور عموماً ناديده گرفته مي شود اغلب برمي گردد به عدم توجه ما به اينکه استقرارERP،يک «پروژه سيستمي مهندسي مجدد مبتني بر فناوري اطلاعات» مي باشد. همين چند واژه موارد بسياري را در خود دارد:
1- براي اجراي پروژه مي بايست به استانداردهاي مديريت پروژه و مديريت دانش در پروژه توجه گردد، متأسفانه بخش عمده اي از مديران به کار گرفته شده در سمت مدير پروژه و مديريت دانش در پروژه برخوردار نمي باشند.
2- واژه ديگر سيستم مي باشد، سيستم ترکيبي از سخت افزار، نرم افزار، انسان قواعد مستتر مي باشد که در کشور ما بخش عمده اي از تمرکز برعوامل
سخت افزار و نرم افزاري بوده و بر انسان و قواعد توجه مناسبي نمي شود.
3-موضوع ديگر مهندسي مجدد بوده که توجه خاص و دقيقي را برشناخت وضعيت موجود سازمان، شناخت فرهنگ سازماني، زير ساخت هاي موجود سازمان و آموزش و فرهنگ سازي جهت آماده سازي سازمان مي طلبد که معمولا مغفول مانده است.
قابل مشاهده است که مديران صنايع و سازمان ها در بين کلماتي نظير ERP داخلي و يا خارجي، MIS,TS,IS و غيره سرگشته شده اند، علت اين امر اينست که ما خيلي وقت ها د رکشور به جاي استفاده از تعاريف استاندارد مقوله هاي بين المللي فناوري، اقدام به ابداع تعاريف جديد و گاهاً بي ربط به تعريف استاندارد مي نماييم، بدون آنکه به رويکرد و علل ايجاد آن فناوري توجه لازم مبذول کرده باشيم.
آيا ERP براي صنايع و سازمان هاي کشور ما مناسب نيست؟
اين سخني به غايت اشتباه است؛ راه حل هايي که در صدها کشور از جمله کشورهاي منطقه مانند، ترکيه، عربستان، امارات متحده عربي، قطر، پاکستان، هند، آذربايجان و.... با پيش بيني تدابير لازم، مستقر مي گردد، بديهي است در کشور ما نيز مي تواند استقرار يابد. به شرط آنکه کارفرمايان و يا پيمانکاران و مشاوران از سطح بلوغ بالاتري برخوردار باشند تا بتوانند بر مخاطرات زير فائق آيند:
1- عدم حمايت مديريت ارشد سازمان کارفرما
2- عدم انتخاب مشاور مجرب
3- عدم وجود استانداردهاي مديريت پروژه و مديريت دانش در پروژه توسط کارفرما، پيمانکار و مشاور
4- عدم انتخاب راه حل متناسب و تيم مجرب استقرار
5- عدم شناخت سازمان
6- عدم توجه به فرهنگ سازي و آموزش
7- تغييرات پي درپي مديريت
8- عدم تدوين برنامه و نقشه راه مناسب جهت استقرارERP
9- عدم وجود آمادگي وزير ساخت مناسب
10- عدم توجه به لزوم مهندسي مجدد فرآيندها و کسب و کار
11-درخواست کارفرما براي بومي سازي پي درپي
12-عدم تخصيص زمان و بودجه مناسب براي استقرار
ياد آوري مي نمايم که استفاده از روش هاي غير متداول در سطح بين المللي براي انتخاب و استقرار ERP، معمولاً نتيجه مناسبي را فراهم نمي سازد.
از کجا آغاز کنيم؟
در اغلب تجارب بين المللي، به علت پيچيدگي هاي ذاتي استقرار ERP از انتخاب مشاوري متبحر، که هم به انواع راه حل هاي ERPآشنايي کافي داشته و هم به تجارب، چالش ها و مخاطرات استقرار ERP در حيطه فرهنگي مورد نظر اشراف دارد، آغاز مي گردد. اين مشاور مي بايست نسبت به شناخت سازمان در ابعاد مختلف اقدام نموده و با تخمين ميزان آمادگي سازمان، نسبت به تدوين نقشه مسير و ويژگي هاي کارکردي سيستم منطبق براي سازمان استفاده و پروژه هاي فرعي مورد نياز اقدام نمايد. همچنين با شناسايي دقيق مخاطرات پروژه در سازمان، انتخاب صحيح ترمحصول و ارتقاء آمادگي سازمان و فرهنگ سازي نسبت به افزايش احتمال موفق استقرار ERP کمک نمايد. ضمناً اين مشاور نبايد خود، ارائه دهنده محصول ERP باشد، زيرا مشاوري که خود محصول خاصي را ارائه مي نمايد، بديهي است درفرآيند انتخاب بي طرف نمي باشد. گام بعدي ايجاد يک گروه راهبري پروژه به رياست مديريت ارشد سازمان و با عضويت افراد کليدي سازمان مانند مديران برنامه ريزي، فناوري اطلاعات و مدير پروژه ERP مي باشد. اين گروه باهمکاري مشاور و بر اساس نقشه راه، سازمان را براي استقرار ERP آماده مي نمايد و مخاطرات را مديريت مي نمايد. مجموعه فوق با همکاري مشاور، نسبت به شناخت سازمان اعم از اهداف و مأموريت ها، زير ساخت هاي انساني، ويژگي هاي خاص سازمان، نيازها، مشکلات و اقدامات متوازي مورد نياز اقدام مي نمايند.
توجه داشته باشيد که استقرار ERP نياز به موارد زيادي دارد که بايد تمامي پروژه هاي فرعي و مسئولين آنها مشخص گردند و گروه فوق بر پيشرفت تمامي اين پروژه هاي فرعي نظارت مي نمايد.
منبع:ماهنامه دنياي کامپيوتر و ارتباطات؛ شماره 84.